یک پسر جوان یک مادربزرگ چاق قدیمی را زنگ می زند. پسر جوانی در حال بازدید از همسایه پیر است. زن کاملاً تنها است و به همین دلیل شخص عزیز دلسوزی صمیمانه ای را برای او نشان می دهد. یک مادربزرگ شهوت پرستار پسر را به اتاق خواب می برد و به آرامی افسرده می شود و بدن ضخیم خود را آشکار می کند. یک پسر جوان به رختخواب می رود و زن را به عنوان یک عضو ثابت نشان می دهد. او لبخند می زند و چمباتمه می زند ، و می خواهد یک همراه دلسوز را با یک عضله عالی خوشحال کند. شوخی بالغ یک دیک را از نظر کیفی مکیده و سپس به سرطان sexورزش تبدیل می شود و خم می شود و می خواهد در یک کلاه علوفه ای لعنتی شود.