یک زن بسیار چاق با مشاعره بزرگ خود را بیدمشک می داد و از احساسات دلپذیر لذت می برد. در این زمان ، فاحشه توسط پسری جوان سوخته شد که عاشق او بود. آلفونس دوست نداشت که دخترش خودارضایی را انجام دهد و تصمیم گرفت خاله او را خوشایند کند. یک شلخته چربی شروع به مکیدن دیک مرد نازک کرد تا اندازه اش به طور قابل توجهی رشد کند. و به محض استقامت و اعتماد به نفس پسر ، زن چاق روی صندلی خود نشست و شروع به لعنتی معروف در موقعیت یک زن از بالا کرد. پریدن مانند سوار تند و زننده بر روی خفاش سنگ معشوق ، یک شرما چربی گرفتار ارگاسم غیر واقعی شد و بخشی از اسپرم سفید سکس ورزشی را در بیدمشک خیس خود گرفت.