یک پسر جوان یک پیرزن چاق را ترک می کند. پسر جوان به طور جدی برای امتحانات سکسورزش نهایی آماده می شود و در حال خواندن کتاب است. یک زن سالخورده با او روی مبل خود می نشیند ، که در آن یک آپارتمان اجاره می کند. بانوی چاق از این مرد می خواهد که در این ماه برای مسکن پول ندهد ، بلکه با سکس خوب او را پس انداز کند. مرد جوان از چنین درخواستی متعجب است ، اما موافقت می کند و می خواهد پس انداز کند. از طرف دیگر ، این زن معشوق نسبتاً باتجربه ای است و هر کاری را برای خوشحال کردن پسر انجام می دهد و به او لذت واقعی نشان می دهد. او نه تنها او را لگد می زند ، بلکه یک دیک را نیز می خورد ، و پسر جوان ضمن اینکه رضایت خود را تجربه می کند ، یک مادربزرگ چربی را می جوید.